loading...
پایگاه شهید چمران بهمن آباد
رضا بازدید : 34 یکشنبه 12 مرداد 1393 نظرات (0)

بي‏ ترديد ابتلا به اسراف و تبذير، يكي از مشكلات جامعه است.

مصرف‏ گرايي و زياده‏ روي در مصرف، مشكلات اقتصادي بسياري براي جامعه ايجاد كرده است.

مشكل اسراف آن چنان در تار و پود جامعه ريشه دوانده است كه صرفه‏ جويي و جلوگيري از اسراف و تبذير به عنوان يكي از راه ‏حل هاي اساسي تنظيم اقتصاد جامعه اسلامي مطرح مي‏شود.

 از ديدگاه قرآن، اسراف يكي از نكوهيده‏ترين كارها است كه حتي آن را يك عمل فرعوني دانسته و مي‏فرمايد: «وَاِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِي الاَرْضِ وَاِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفين» (1)

علاوه بر آن قرآن اسراف كنندگان را اصحاب دوزخ مي‏شمارد: «اِنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ» (2)

امروزه اسراف و تبذير به صورت عرف و عادت و گاه يك ارزش درآمده است.

از اين رو تغيير زيرساختهاي عرفي، اخلاقي و فرهنگي جامعه يكي از مهم‏ترين عوامل براي نابود كردن اسراف به شمار مي‏آيد كه آن هم در گرو درك صحيح اين مشكل است.

با توجه به اينكه قرآن گره‏گشاي بسياري از مسائل علمي، فرهنگي و اجتماعي است، برآنيم تا در اين نوشتار از ديدگاه قرآن و روايات اشاره‏اي به پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير داشته باشيم.

از آنجا كه مبلغان گرامي با رفتار و عملكرد خويش بيشترين تأثير را بر مخاطبان مي‏گذارند، لازم است درباره اسراف و تبذير دقت بيشتري كنند تا خداي نكرده به صورت غيرمستقيم الگو و اسوه رواج تبذير و اسراف براي مخاطبان خود نباشند.

 در اين نوشته درباره پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير در ابعاد فردي و اجتماعي در دو حوزه دنيوي و اخروي بحث مي‏شود. تعريف اسراف و تبذير واژه «اسراف» در لغت به معني «گزاف‏كاري كردن، در گذشتن از حد ميانه، تلف كردن مال، ولخرجي كردن آمده است. (3)

 راغب در مفردات مي‏گويد: «اَلسّرَف، تَجاوُزُ الْحَدِّ في كُلِّ فِعْل يَفْعَلُه الانْسانُ وإِنْ كانَ ذلك في الإِنْفاق أشْهر؛ سرف به معناي تجاوز كردن از حد در هر كاري است كه از انسان سر بزند.» (4)

 گرچه كاربرد آن در هزينه كردن مال بيشتر است.» و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن گفته مي‏شود.

«تبذير» در لغت به معناي پراكندن و پريشان ساختن است. (5)

 راغب مي‏گويد: «التبذيرُ التفريقُ واصله القاء البذر وطرحُهُ فاستعير لكل مضيع لماله؛ تبذير به معناي پراكنده كردن است و اصل آن پاشيدن بذر است و به هر كس كه مالش را ضايع مي‏كند گفته مي‏شود.» (6)

 واژه اسراف تنها يك واژه اقتصادي نبوده و كاربرد آن منحصر به امور مالي نيست.

بلكه اين واژه قبل از آنكه نشانه جرم در امور اقتصادي باشد، بيانگر وضعيت نامناسب و غيرمعقول اخلاقي و فرهنگي شخص يا جامعه مسرف است كه حالت تجاوزگرانه و بي‏اعتنايي به قوانين و حدود شرعي و انساني مي‏باشد.

بر اين اساس، به كارگيري اين واژه در قرآن كريم و ادعيه ماثوره در مورد تجاوز از مرز شرع و خصلتهاي انساني و گام نهادن به وادي گناه و معصيت بسيار است.

 «وَما كانَ قَوْلُهُمْ اِلاّ أنْ قالُوا رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا في أَمْرِنا وَثَبّت اَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَي الْقَومِ الْكافِرين؛ و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زياده‏روي ما در كارمان را برما ببخش و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده.» (7)

 «قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلي اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللّه‏ِ انّ اللّه‏ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم؛ بگو اي بندگان من ـ كه برخويشتن زياده‏روي روا داشته‏ايد ـ از رحمت خدا نوميد مشويد، همانا خدا همه گناهان را مي‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.» (8)

برای دیدن بقیه متن به ادامه مطلب بروید

 

رضا بازدید : 52 یکشنبه 12 مرداد 1393 نظرات (0)

اسراف عبارت از خارج شدن از حد اعتدال است. مثلاً لباسى بپوشيم كه چندين برابر قيمت لباس مناسب ما ارزش داشته باشد يا غذاى گران قيمتى تهيه كنيم كه با يك وعده آن مى توان دهها نفر را از غذاى مناسب و معمول سير كرد. اسراف همراه با تفاخر و فخرفروشى است. مثلاً به جاى آن كه در منزل قالى مثلاً دستباف يا ماشينى خوب داشته باشيم؛ اقدام به خريد فرش هاى ابريشمى گران قيمت كنيم كه با قيمت هر يك از آن ها مى توان چندين فرش معمول و مناسب تهيه كرد و ... اما تبذير عبارت از ريخت و پاش است: مثلاً براى يك مهمانى ۵ نفره به اندازه ۱۰ نفر غذا درست كنيم و بقيه غذاها خراب و دور ريخته شود: يا بماند و در اثر ماندن وقتى خورده مى شود، به معده انسان ضرر مى رساند و ...
البته به قول مفسر تفسير نمونه: بسيار ديده مى شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار مى روند و حتى براى تاكيد پشت سر يكديگر هم قرار مى گيرند. درباره لزوم دورى از اسراف خداوند متعال آيه ۱۴۱ سوره انعام مى فرمايد: و هوالذى انشا خبات معروشات و غير معروشات والنخل و الزرع مختلفاً اكله والزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذا اثمرو اتو حقه يوم حصاده ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين: و او آن خدايى است كه براى شما بستان ها در درختان(مانند انگور) داربستى و درختان آزاد و درختان خرما و زراعت ها كه ميوه و دانه هاى گوناگون دارند و زيتون و انار و ميوه هاى مشابه به يكديگر و ميوه هاى نامشابه(چون سيب و انار) بيافريد و شما هم از آن ميوه ها هرگاه برسد تناول كنيد و حق زكات فقيران را بدهيد و روز برداشت محصول اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد.
در آيه ۲۸ سوره غافر آمده است: ... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب ... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد.
همچنين در همين سوره آيه ۴۳ آمده است: لاجرم انما تدعوننى اليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الاخرة و ان مردنا الى الله و ان المسرفين هم اصحاب النار، ناچار آنچه شما مرا به سوى او مى خوانيد(از بت ها و فراعنه) آن ها اثرى در دنيا و آخرت به هيچ وجه ندارند و بدانيد كه بازگشت همه ما(روز قيامت) به سوى خداست و البته ستمكاران و مسرفان فاسق هم اهل دوزخ هستند.
در آيه ۱۵۱ سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.
و نيز در آيه ۳۴ سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است.
و همين طور در آيه ۸۳ سوره يونس مى فرمايد:

فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.

و نيز در آيه ۹ سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.
حضرت على(ع) در اين باره فرموده اند:
آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن، تبذير و اسراف است. ممكن است اين عمل انسان را (به ظاهر) در دنيا بلند مرتبه كند اما مسلماً در آخرت پست و حقير خواهد بود. در نظر توده مردم (عوام) ممكن است سبب اكرام شود، اما در پيشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان مى شود.
از پيامبر اسلام(ص) درباره لزوم دورى از اسراف روايت شده است كه فرموده اند:
شكمبارگى اسباب نافرمانى خداوند است. كم خورى از پاكدامنى و پرخورى از اسراف است.
امام على(ع) نيز فرموده اند: «از پرخورى دورى كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلى در نماز و سبب تباهى بدن است.»

«از پرخورى بپرهيز كه هر كس پيوسته پرخورى كند دردهايش فراوان شود و خواب هاى پريشان ببيند.» البته همه مى دانيم كه پرخورى يكى از مصاديق اسراف است.
در تفسير نمونه درباره لزوم دورى از اسراف ذيل اين آيه آمده است:
جمله «كلوا و اشربوا و لا تسرفوا»: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه در آيه فوق آمده است، گرچه بسيار ساده به نظر مى رسد، اما امروز ثابت شده است كه يكى از مهم ترين دستورات بهداشتى همين است. زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده است كه سرچشمه بسيارى از بيمارى ها- غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى ماند. اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونت ها و بيمارى ها. لذا براى درمان بسيارى از بيمارى هاى نخستين گام اين است كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله هاى تن انسان هستند، سوخته شوند و پاكسازى جسم عمل گردد.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذا نيست. در عصر و زمان ما كه بيمارى هاى گوناگونى مانند بيمارى قند، چربى خون، تصلب شرائين، نارسايى هاى كبد و انواع سكته ها، فراوان شده، افراط در تغذيه يا توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى محسوب مى شود و براى از بين بردن اين گونه بيمارى ها راهى جز حركت كافى و ميانه روى در تغذيه نيست.
مفسر بزرگ ما، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مطلب جالبى نقل مى كند كه هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود: روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى چيزى از طب نمى يابم. در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان، او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: المعده بيت الادواء و الحميه راس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته: «معده خانه همه بيمارى هاست و امساك سرآمد همه داروهاست و به آن چه بدنت را عادت داده اى(از عادات درست) آن را از او دريغ ندار.
طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس(طبيب معروف) طبى باقى نگذارده اند. كسانى كه اين دستور را ساده فكر مى كنند، خوب است در زندگى خود آن را بيازمايند تا با اهميت و عمق آن آشنا شوند و معجزه رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند.
متاسفانه مصاديق اسراف در جامعه زياد است: مصرف بالاى نان و ضايعات موجود، مصرف زياد آب و هدر روى فراوان اين نعمت الهى، باقى مانده غذاهايى كه به زباله دانى ريخته مى شود، نيم خوره ميوه جات و ... همه و همه از مصاديق اسراف در جامعه ما هستند.
از امام باقر(ع) نقل است كه، پدرم به شدت از اسراف دورى مى كرد. هنگام غذا اگر خرده هاى نان در سفره بود، مى خورد و مى فرمود: خداوند امت هاى گذشته را به خاطر اسراف عذاب فرمود.

منبع:اقتصاد در قرآن

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 27
  • بازدید کلی : 6,011